loading...
شهر کتاب | مرجع دانلود انواع کتاب و رمان های خارجی و ایرانی
Admin بازدید : 958 دوشنبه 05 شهریور 1397 نظرات (1)

book name نام کتاب : مدرسه جن زده

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 72

size  حجم کتاب : .552 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


  خلاسه داستان :summer ناگهان یک دست نامرئی مرا گرفت و از نردبان پایین کشید. از پشت افتادم کف سالن ورزش و داد زدم آخ خ خ . سرم محکم به کفپوش  چوبی خورد و گرپی صدا کرد. یواش یواش خودم را بالا کشیدم. چند بار مژه هایم را به هم زدم تا از حالت شوک بیرون بیایم ...

 

 

 

Admin بازدید : 484 پنجشنبه 01 شهریور 1397 نظرات (0)

book name نام کتاب : شبح ساحل

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 80

size  حجم کتاب : .553 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


  خلاسه داستان :summer یادم نمی آید چطور به قبرستان رسیدیم. یادم می آید که آسمان خاکستری بود و ما آنجا بودیم. من و خواهرم تری از میان سنگ قبر های کج و معوج و قدیمی که ار میانشان خزه روییده بود گذشتیم. با اینکه تابستان بود ، مه خاکستری همه جا را فرا گرفته بود و سرمایی حس می شد. از همان نزدیکی صدای زوزه ی آهسته ای آمد. صدای برخورد برگ درختان را می شنیدم. لرزشی وجودم را فرا گرفت...

 

 

Admin بازدید : 525 چهارشنبه 31 مرداد 1397 نظرات (0)

book name نام کتاب : دختری که هیولا گریه می کرد

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 103

size  حجم کتاب : .552 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


خلاسه داستان :summer من عاشق این هستم که برادر کوچکم رندی را بترسانم. آنقدر برایش داستان های ترسناک درباره دیو و هیولا تعریف می کنم تا به التماس می افتد که بس کنم و همیشه با تظاهر به این که هر جا می روم دیو و هیولا میبینم ، سر به سرش می گذارم. فکر کنم به همین دلیل بود که وقتی یک دیو واقعی را دیدم هیچکس حرفم را باور نکرد...

 



Admin بازدید : 349 سه شنبه 30 مرداد 1397 نظرات (0)

book name نام کتاب : هیولا

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 83

size  حجم کتاب : .544 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


  خلاسه داستان :summer آدم خیال می کند در رخت خواب جایش امن است. پشت پنجره اتاق خوابت ، باد زوزه می کشد و شیشه ها را می لرزاند. صدای گوش خراش زوزه های حیوانی را میشنوی. شاخه درخت بید به دیوار خانه می کوبد و تپ تپ صدا می کند. اهمیت نمی دهی چون رخت خواب گرم و نرم است. تار های پیچنده سبز و باریک را که از زیر تختت میخزند و بالا می آیند ، نمی بینی ، همان تار هایی که در نور مهتاب که از پنجره اتاقت میتابد برق میزنند ...

 

 

 

 

Admin بازدید : 523 دوشنبه 29 مرداد 1397 نظرات (0)

book name نام کتاب : نعره گربه

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 76

size  حجم کتاب : .530 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP

 

summer  خلاسه داستان : گربه آرواره هایش را باز کرد و نعره ی وحشتناکی کشید قطره های غلیظ آب دهن دندان های نیشش را میپوشاند و سرازیر می شد. چشم های زردش مثل چراغ ماشین می درخشید. زوزه می کشید و پشتش را قوس می داد. پشم سیاهش ، انگار دچار برق گرفتگی شده باشد، بالا ایستاده بود. آخر زوزه اش تبدیل به هیس هیس وحشت آوری شد. گربه نعره ی ترسناک دیگری کشید و دخترک برادرش را عقب کشید. هردو عقب عقب رفتند تا جاییکه پشتشان چسبید به دیوار اتاق ...




Admin بازدید : 1246 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (4)

book name نام کتاب :  مترسک نیمه شب به راه می افتد

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 45

size  حجم کتاب : .435 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP

 

summer  خلاصه داستان : مزرعه پدر بزرگ و مادر بزرگ جودی هیجان انگیز ترین جای دنیا نیست،با این حال جودی خیلی دوست دارد تابستان ها را آنجا بگذراند؛آخر،قصه های ترسناک پدربزرگ و پنکیک های شکلاتی مادربزرگ بی نظیر است.اما امسال تابستان،مزرعه واقعا عوض شده است.یک شب جودی صحنه ی عجیبی می بیند،مترسک ها می جنبند و روی پاهایشان پیچ و تاب می خورند...مترسک ها زنده می شوند...

 

 

Admin بازدید : 780 دوشنبه 13 مرداد 1393 نظرات (1)

book name نام کتاب : مهمانی در مهتاب

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 71

size  حجم کتاب : .488 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


 
summer  خلاصه داستان : چهار دوست بسیار صمیمی در یک مدرسه و البته در کلاس هایی جداگانه درس میخوانند.(ری ،تریستان - رزا و بلا) نزدیک جشن هالووین است و این چهار نفر برای خوشگذرانی در جشن نقشه میکشند... اما آقای "مون" معلم آنها جشنی برگزار کرده و فقط برای این چهار دوست دعوتنامه میفرستد!برای آنها بسیار عجیب است که چرا آقای مون فقط آن چهار تا را از آن مدرسه ی پرجمعیت دعوت کرده است؟و از طرفی دیگر هیچکدام دوست ندارند مهمانی هالووین را در جشن آقای مون که آدمی خشک ، جدی و بسیار عجیب است بگذرانند! اما نهایتا تصمیم میگیرند برای اینکه آقای مون ناراحت نشود یک ساعتی آنجا بمانند و بعد بروند. همه چیز عادی به نظر عادی می آید تا اینکه روز قبل از هالووین پسر آقای مون به آنها هشداری عجیب می دهد،هشداری که از نظر آنها مسخره است اما واقعیت دارد...

 

 

Admin بازدید : 1159 یکشنبه 12 مرداد 1393 نظرات (1)

book name نام کتاب : خانه مرگ

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 90

size  حجم کتاب : .748 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP

 

summer  خلاصه داستان:جاش و آماندا فکر می کنند خانه جدیدشان غیرعادی، مرموز، ترسناک و احتمالا جن زده است. شهرک دار فالز هم جای عجیب و غریبی است؛ اما والدینشان حرف های آنها را باور نمی کنند و می گویند: (( عادت می کنید! بروید بیرون و دوستان تازه ای پیدا کنید.)) بچه ها همین کار را می کنند، وای این دوستان جدید هم مرموز و چندش آورند چون میخواهند دوستی شان ابدی باشد.



Admin بازدید : 722 پنجشنبه 09 مرداد 1393 نظرات (2)

book name نام کتاب : شبح سخنگو

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 44

size  حجم کتاب : .371 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP


 

summer  خلاصه داستان : این چیزی هست که همه درباره ی کوپر هولمز می گویند اما هنگامی که خانواده ی کوپر به خانه ی جدیدی در اعماق جنگل نقل مکان می کنند اتفاقات واقعا ترسناکی می افتد مشکل اینجاست هیچ کس حرف های گربه ی ترسویی مثل کوپر را باور نمی کند



Admin بازدید : 1228 چهارشنبه 13 فروردین 1393 نظرات (1)

book name نام کتاب :  اسم من اهریمن

writer نویسنده کتاب : آر. ال. استاین

shit تعداد صفحات کتاب : 111

size  حجم کتاب : .945 کیلوبایت

shape  قالب کتاب :  PDF

format فرمت فایل : ZIP

 

summer  خلاصه داستان : من آر .ال .استاین هستم و می خواهم شما را با مگی اکانر اشنا کنم.او همان دختر موقرمزی است که لبخندی هیجانی بر چهره داشت. چرا لبخند میزند؟ خب به خاطراین که امروز روز تولد مگی است. امروز 13 ساله شده و چه چیزی بهتر از جشن گرفتن این روز استثنایی با دوستانش؟ انها مگی را به یک کارناوال کوچک در اسکله برده اند.و اکنون در بیرون چادر غیبگو منتظر ایستاده اند.یکی از دوستان مگی می گوید:بیایید بریم داخل و در روز تولدت آینده ت رو پیش بینی کنیم ! مگی به دنبال دوستانش وارد می شود.پیشگو دست مگی را می گیرد و شروع به بررسی کف دستش می کند....لحظه ای بعد چادر با فریاد وحشت مگی می لرزد...مگی،تولدت مبارک،ولی مواظب باش.وقتی قدم به داخل چادر پیشگو می گذاری، قدم به.....تالار وحشت نهاده ای !



 

اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 77
  • بازدید ماه : 499
  • بازدید سال : 10,229
  • بازدید کلی : 89,262
  • کدهای اختصاصی